چه پسرفت شگرفی
که حسرت می خوریم
حسرت روزهایی که ایمانمان
دست و پاشکسته بود
حالا خودت حساب کن
بی ایمانی مرا
چه پسرفت شگرفی
که حسرت می خوریم
حسرت روزهایی که ایمانمان
دست و پاشکسته بود
حالا خودت حساب کن
بی ایمانی مرا
ماهها یکی پس از دیگری از راه می رسند
خدایا
تو هم به پایان رسیدی
همیشه به پیشواز محرم می رفتم و حالا
محرم به پیشوازم آمده!
تا به یادم بیاورد
چقدر غرق دنیا شده ام
غرق دنیا
«لالایی عزرائیل» را از طاقچه دریافت کنید کوتاه نوشته هایم در باب مرگ
https://taaghche.ir/book/33125