از تو فقط
اشکی برای من مانده بود
که ان را هم
گناه گرفت.
گناه یعنی
کار یواشکی!
بگذار عقده ایی ها
روسری ها را
روی دست بگیرند
و بعد هرزگی خود را
به اشتراک بگذارند
اینها سزاوارند
تا پست شوند
برای جهاد در سوریه
البته از نوع فلانش!
اینها سزایشان
نفس کشیدن
در دولت اسلامی
عراق و شامات است
تا زیر دست داعشی ها
روزی صدبار
به یاد روزهایی که
به لجن کشیدن ازادی را
خون گریه کنند
عالمانه گناه کردم و
جاهلانه توبه
قصه من و
غصه تو
سر دراز دارد
ای خدا...
خدایا
حس می کنم
اوج دوری ام از تو
در نمازست!
حتی وقت گناه
بیشتر حست می کنم!
خدایا
با گناه
به روی تو
شمشیر کشیده ام؟
یعنی محارب است
به قولی این بنده ات.
خلوتی می خواستم برای خدا
ولی چه شد که شد گناه
هنوز هم هاج و واج مانده ام!