وقت خواب من است و
وقت شب زنده داری تو
دست عباسی ات را
نبوسیده می خوابم!
چرا که این زبانم
کم ندارد از شمشیر کوفیان....!
وقت خواب من است و
وقت شب زنده داری تو
دست عباسی ات را
نبوسیده می خوابم!
چرا که این زبانم
کم ندارد از شمشیر کوفیان....!
دلم پُر است
از تو!
دلت پُر است
از من!
من از مهرت!
تو از بی مهری هایم...!
برای دنیا
حسین را...
(و این سه نقطه
تمام مقاتل است!)
از ان روز بود
که افتاد از چشمم دنیا
عیسی این دنیا
خرج کرد معجزاتش را
و حسین معجزه اش را گذاشت
برای آن دنیا...!
معجزه ی نجات من از دوزخ!
شفاعت یعنی همین!
چرا کوه طور؟
موسی جان
روی نیزه ها هم
می شود با خدا حرف زد!
گوش کن
این سر حسین است...!
مشغول راز و نیاز...!
لا حول و لا قوة الا بالله
العلی العظیم