از کار در خانه...
با اینکه دختر رئیس حکومت بود
دختر پیامبر
.........پی نوشت:
به خصوص دختران مسئولین بخوانند.
از کار در خانه...
با اینکه دختر رئیس حکومت بود
دختر پیامبر
.........پی نوشت:
به خصوص دختران مسئولین بخوانند.
به سختی
از بسترش برخواست.
و شروع کرد به جارو زدن...
گرد گیری...
و شستن لباس بچه ها..
از همان روز اول
با خادمه اش قرار گذاشته بود.
یک روز کار خانه با او
روز دیگر با فضه...
و آن روز نوبت فاطمه بود...
روز آخرش...
جایش را برای همیشه خالی نگه می دارد...
این است حکایت محراب...
برای زمین زدن فاطمه...
دیگر نیازی نبود به قفنذ و مغیره ...
شب غسل فاطمه....
جمله ای از محمد شده قاتلش...
با خود مرور می کند خاطرات شب عروسی را
" فاطمه امانت است یاعلی"
بدجور کینه ایی شدند.
می گفتند بارها خواستگاری کردیم جوابمان "نه" بود
باور نمی کردند حرف محمد را که این ازدواج امر خداست.
در محافل شبانه پچ پچ می کردند:
"کار،کارعلی است
محمدوفاطمه را جادو کرده..."
که ام المومنین است.
زبانش بند امد وقتی شنید
محمد صدا میزند فاطمه را،
ام ابیها.
شده بود سوژه ی منافقین...
زخم زبان می زدند علی را...
"این همه دختر
چرا این...؟!"