سفر کربلا

سفر کربلا تمام شد

ولی این راه

ادامه خواهد داشت...

راهی

امروز راهی ام...

چه ساعتی و

کدام مرز و

با چه کسی را نمی دانم

فقط می دانم

امروز راهی ام...

معمای شاه

مشتاقانه

منتظر پخش

سریال معمای شاه بودم

برای که ما اهل کتاب نیستیم

دیدن تاریخ بسیار رویایی است

سریال آغاز شد ولی

اما چه زود تمام اشتیاقم

با دیدن قسمت دوم سریال 

کور شد!

حق بدهید به من

وقتی گوهر خیراندیش

در نقش بانویی ظاهر می شود

که به خاطر قانون کشف حجاب

سالهاست از خانه پا بیرون نگذاشته ...

یا آن بازیگر نقش ستایش

که از ترس آژان ها

در خیابان ها می دود

تا چادر از سرش نکشند

حق بدهید حال دلم افتضاح شود!

کاش در این نقش ها

از کسانی استفاده کنند

که لااقل برای مخاطب باور پذیر باشد

نه اینکه چشم ذوقمان را کور کند!

روز نوشت

بعید نیست

ناگهان

اینجا

به روز نشود

سکوت چند روزه عین لام

خبر از تولد او

در دنیای دیگری دارد

دنیای نجف تا کربلا...

مثل تبلیغ

مثل این

تبلیغات

دنیای مجازی!

کلیک کردم

تو را ببندم

ولی تازه

باز شدی!

در صفحات

زندگی ام!

ترس

از  آدم هایی که

 در روضه گریه نمی کنند

خیلی می ترسم

نامه

دلم برای نامه نوشتن تنگ شده است

از وقتی که این ایمیل های لعنتی و

شبکه های اجتماعی امده اند

دلم برای تو تنگ نشده

ولی برای نامه نوشتن چرا!

انتظار

بدترین درد عالم

 انتظار است

هر ثانیه

برای منتظر

بدتر از جان کندن است

بی شک برای همین

انتظار افضل الاعمال است!

اسوه خدمت

روزهای قشنگی است

شبهای اربعین!

پر از توکل رفتنی 

پر از انتظار زیارت...

جور می شود یا نه؟

سوال قشنگ این روزهاست و

شبهای قشنگی در راه است

شبهای سردی که آتش موکب ها

گرمش می کنند

اسوه بهشت

در احترام و خدمت

روزهای اربعین است...

صلح

امام حسن را

مردم مجبور کردند

تا صلح کند

ولی امروز 

برخی می خواهند

مردم را مجبور به صلح کنند!