دیر آمدم کربلا
هیچ باقی نگذاشتند از تو
حتی اسبها
تبرکی بردند!
با نعل هایشان....
دیر آمدم کربلا
هیچ باقی نگذاشتند از تو
حتی اسبها
تبرکی بردند!
با نعل هایشان....
هندسۀ عشق ما
زاویۀ قائمه...
خوب نگاه کن ببین
این تویی
ایستاده
روی سنگ
قبر من...
از ان روز که همه چیز را
روی سر من خراب کردی!
با کلاه ایمنی ،تردد می کنم
آب را گل بکنید
آری این آب
نصیب تو نشد
پی نوشت:
منتظر خوردن آب نمی نشینم
فدای لب عطشانت یا حسین
خدایا
می دانم
در نسخۀ بعدی دنیا
مرا خلق نخواهی کرد
البته حق داری
ناامیدت کردم
نه؟