بُریر،در کربلا برای حسین
همچون عمارِ علی بود در صفین!
کوفیان خیلی قبولش داشتند
حتی بیشتر از حسین!!
۱۷ مهر ۹۱ ، ۰۰:۰۱
۲
۰
عین لام
آن شب
خیلی طول کشید
به اندازه ی یک عمر...
این چنین مشتاق شهادت بودند!
***
آری، کربلائیان فاش کردند
شهادت یعنی
در آغوش گرفتن خدا !!
۱۶ مهر ۹۱ ، ۲۳:۵۸
۳
۰
عین لام
هیئت کربلا
حسین غزلِ رفتن می خواند...
"یا دهر اف لک من خلیل..."
و زینب...
***
حسین هنوز هست
تا او را آرام کند...
۱۶ مهر ۹۱ ، ۲۲:۰۰
۳
۰
عین لام
همه زدند زیر گریه...
حسین گفته بود
"شما بروید
اینها مرا می خواهند..."
همان شب عاشورا
از زنده بودنشان
خیلی خجالت کشیدند!
۱۶ مهر ۹۱ ، ۲۱:۴۶
۳
۰
عین لام
خواستند شش ماهه را، خلع سلاح کنند
حنجره را نشانه گرفتند.
۱۶ مهر ۹۱ ، ۲۰:۰۵
۲
۰
عین لام
75 درصد مغز را آب تشکیل میدهد
حالا فهمیدی
که چرا تصمیماتم
آبکی است!!
۱۶ مهر ۹۱ ، ۱۶:۴۵
۰
۰
عین لام
با توسل
وصل می شویم...
و بعد از وصال تازه می فهمی!
حاجتی که برایش توسل کردیم
به چه کار آید؟!!
۱۶ مهر ۹۱ ، ۱۴:۵۶
۱
۰
عین لام
مدتهاست که چیزی هست.
ومن ادای "چیزی نیست" را
در می آورم!!
۱۶ مهر ۹۱ ، ۱۴:۵۳
۱
۰
عین لام
روزی خواهد رسید که ما از هم جدا شویم!
مثل جدایی حق از باطل!
۱۶ مهر ۹۱ ، ۰۸:۰۴
۱
۰
عین لام
پرسید
سعادت چیست؟
دیدم جوابی
جز شهادت نیست!
۱۵ مهر ۹۱ ، ۲۰:۴۷
۲
۰
عین لام