اینجا پر از
معشوق های پلاستیکی
از خود هیچ ندارند
و همه چیزشان عاریه ای است...
مثل دندان های مادر بزرگم.
هرچه خواستم دادی
اصلا
هنوز نخواسته بودم دادی
حالا نوبت من است
بگو
هرچه می خواهی
می دهم
چطور است
اول از جان شروع کنیم؟
که بهترین توانایی هایمان را خرج
رسیدن به بدترین خواسته هایمان می کنیم
و حالا می گویی
هر چه خودت دوست داری؟