در مدینه جرم اعلام شد
و فاطمه به خاطر برپایی
مجلس عزای پیامبر
مورد خشم و بغض
سران تکفیر
قرار گرفت
مردم شهر ما
سه طبقه اند
پلاک اروندی ها
پلاک ملی ها
پیاده ها...
فاطمیه
لطف مادری است
تا دست ما را
در ایام گناه الود
نوروز بگیرد.
ای مادر
بهشت زیر پای تو بود
برای همین در کوچه ها
از پا انداختن تو را...
خدایا
مرا در نیل
خودخواهی هایم
غرق کن
من طاقت
این همه
انکار
موسای
فطرتم را
ندارم!
خدایا
انگار قصه ما را
اینگونه نوشته ای که
ما گناه کنیم و
تو ببخشی و
ما تا قیامت
شرمنده
باشیم.
حرف زد
گریه کرد
اه کشید
خیلی ها اشک ریختند
خجالت کشیدند
رفتند
جمعیت که رفت
وحشی ها
فرصت را مناسب دیدند و
به سمت خانه زهرا
یورش بردند
حقیقت این بار
کارش از تلخی گذشته و
خونی شد.
با حکم جلب علی
تمام راه های منتهی
به خانه اش را
محاصره کردند
در بلندگوها گفتند
علی
یا بیعت
یا اتش...!
هنوز شمارش
تمام نشده بود
که خانه را
اتش زدند
گمانم فاطمه
برای خاموش کردن
اتش امده بود
که اتش گرفت...!
برای خاموش کردن
اتش فتنه...