پیراهن نو

حسین جان
کربلا این بار که بیاییم
برایت پیراهنی نو
خواهم آورد...!

دل آسمان

تو می گویی غروب!
اما این دل آسمان است
که می گیرد هر روز برایت
و این خورشید است
که  سرش را
بر زمین گذاشته
دارد برای طلوع نکردنت
زار می زند...
کافی است به افق زل بزنی
تا این همه را ببینی
و بشنوی که نسیم هم دارد
زمزمه می کند
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْرَءُ و َتُبَیِّنُ ...

روضۀ امروز

برای روضۀ امروز

همین بس است!

که از رهگذران بپرسم

"ببخشید امروز چند شنبه است؟"

و در جواب بشنوم جمعه...

پی نوشت:

ﺳَﻼمٌ ﻋَﻠﯽ آلِ ﻳﺲﱠ اَﻟﺴﱠﻼ مُ ﻋَﻠَﯿْﻚَ ﻳﺎ داﻋِﯽَ اﻟﻠﱠﻪِ وَرَﺑّﺎﻧِﯽﱠ آﻳﺎﺗِﻪِ

راز گشتن خادمین

وقتی
وارد حرمت شدیم
خادمینت گشتند ما را
تا بدانیم
پیشت که آمدیم
هیچ نداشتیم!

"رعد و برق"

اهل آسمان برای تو سینه می زنند

ما می گوییم "رعد و برق" است!

همدردی با عمۀ سادات!

گوشه سمت راست تلویزیون

اسم اهل بیت را انداخته اند

میکروفن دست خواننده ها

دست یه دست می شود...

میلاد امام کاظم بهانه ی خوبی است...

تا همدردی با عمۀ سادات

به فراموشی سپرده شود!

فطرت پاک

حسین

همان فطرت پاک کوفیان بود

که بر او تاختند...

عشق خدا

کوفیان

با تیرها خواستند قلبت را

از خدا خالی کنند...

تیرهایشان تمام شد و

قلبت مالامال بود

از عشق خدا

زیباترین گناه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

چادری!

عصر عاشورا

چادرها را آتش زدند!

دستور بود

"چادری" نماند...!