می خواستم
تمیز شود
کثیفتر شد
شیشه های عینک
مرا به یاد
دلم انداخت!
بارها خواستم تمیزش کنم
اما...
می خواستم
تمیز شود
کثیفتر شد
شیشه های عینک
مرا به یاد
دلم انداخت!
بارها خواستم تمیزش کنم
اما...
آرزو کرد زهیر
"کاش جانم دو نیم می شد
تا نیمی شهید و
نیم دیگر به دفاع از حسین می پرداخت"
او را فرمانده میمنه سپاه کرد
خواست به همگان بفهماند
که زهیر دست راست حسین است!
در آغاز راه دشمن حسین است و
در پایان راه شهید حسین
سفر زهیر در تاریخ
ماندگار شد!
نام تک تک شهدا را صدا زد
"عباس،حبیب،مسلم،عابس،بریر،زهیر
هل من ناصر حسین را نمی شنوید؟!"
و شاید نام من و تو را هم
حسین صدا زده باشد
این اشکها نشانه نیستند؟!