تو را جز خودت
از که طلب کنم؟
می رنجی از سکوت ما
حرف می زنیم
می رنجی از طعنه و کنایه ها
تکلیف ما چیست؟!
فقط مثل آدم حرف زدن را طلب نکن که نمی شود...
می دانی یک گوشه نشستن
آنهم آرام و بیصدا ، کار آدمیزاد است.
همین دیشب از خود می پرسیدم
اگر خدا دستور می داد
شیطان را سجده کنیم
چه می کردیم؟!
"بر شتری که می لنگید ، سوارم کردند
محض خنده و تفریح شامیان"
نشانت خواهد داد
که تو او را انتخاب کرده باشی
نه او تو را
سر کشیدن جامی شراب بود...
خدا به داد "زینب" برسد در شام!
ماموریت عباس رساندن آب به خیمه ها بوده
و در انتها با افسوس می گویند نشد!!!
اما ماجرا چیزی دیگری است
او قرار بود فدا شدن در راه حسین را
به دست ما برساند
و رساند...
.............به عبارتی دیگر:
محاسبه ی حرکت او بر مدار
واردات آب ، تحلیلی آبکی است...
او فقط به صادرات عشق حسین می اندیشد
آن هم در وسعتی بین المللی
"شرط آزادی ات
طلب عفو و بخشش از هارون است"
و امام شکنجه های سیاهچال
را برگزید!
در حال نماز بود
انهم کنار مزار جدش محمد...
ریختند سرش...
راوی گفت
"بر زمین می کشیدن امام را"