معنای زهد!

چه دیر فهمیدم

زهد یعنی

نه از عاشق شدن،

خوشحال باشی

نه از معشوق بودن

من لی غیرک

خدایا

به زبان می گفتم

من لی غیرک

اما همه را داشتم جز تو!

خودخواه

حتی
خدا را
برای خودم خواستم
و این بدتر از خودخواهی بود
تو را برای
خودت خواستن
سزا بود
خدایا

دست خالی

خدایا
رمضان
دسته خالی نرود
از در خانه ام
می خواهی تمام گناهم را
تقدیمش کنم؟
تا من بمانم و
تو و ماه شوال

آخرین افطار

خدایا
هر گلی زدی
به سر خودت زده ایی
تا اخرین افطار
چیزی نمانده است
خب بیا
کلک این همه خطای مرا
بکن دیگر

برگه بیعت

بردن انگشتر
برای رد گم کردن بود
از همان اول انگشتت را می خواستند
برای انگشت زدن
پای برگۀ بیعت

نفرین عاشورا

نفرین شده های عاشورا

عید فطر را درک نمی کنند

از ان روز این شده وضعشان

یا جلوتر از عید می روند

یا عقب تر!

شناخت خودم

فقط خدا ما را می شناسد
پس برای شناخت خودمان هم که شده
باید خدا را بشناسیم!

بالاتر از سیاهی

بالاتر از سیاهی
اگر هم رنگ بود
آن می کنم به تنم
در  عزای تو!

جز من
حسین
بهترین ها
برای توست

زیارت مخصوصه

زیارت مخصوصه
 روز عید فطر
یعنی که عید هم
از عزای تو داریم یاحسین