عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

دختر پیامبر

دستانش تاول زده بود

از کار در خانه...

با اینکه دختر رئیس حکومت بود

دختر پیامبر

.........پی نوشت:

به خصوص دختران مسئولین بخوانند.


۲۸ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۴۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

روز آخر

روز آخر

به سختی

از بسترش برخواست.

و شروع کرد به جارو زدن...

گرد گیری...

و شستن لباس بچه ها..

از همان روز اول

 با خادمه اش قرار گذاشته بود.

یک روز کار خانه با  او

روز دیگر با فضه...

و آن روز نوبت فاطمه بود...

روز آخرش...

۲۸ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۰۳ ۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

محراب

مسجد بعد از محمد

جایش را برای همیشه خالی نگه می دارد...

این است حکایت محراب...

۲۷ فروردين ۹۱ ، ۲۳:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

غربت علی

غربت علی بس است

برای زمین زدن فاطمه...

دیگر نیازی نبود به  قفنذ و مغیره ...

۲۷ فروردين ۹۱ ، ۲۲:۰۸ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام

مهریه

مهریه اش شد

شفاعت من و تو !

فاطمه را می گویم.

۲۷ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۴۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

شب غسل

 

شب غسل فاطمه....

جمله ای از محمد شده قاتلش...

با خود مرور می کند خاطرات شب عروسی را

" فاطمه امانت است  یاعلی"


۲۷ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۱۷ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

ازدواج علی و فاطمه

کارت عروسی علی و فاطمه به دستشان که رسید...

بدجور کینه ایی شدند.

می گفتند بارها خواستگاری کردیم جوابمان "نه" بود

باور نمی کردند حرف محمد را که این ازدواج امر خداست.

در محافل شبانه پچ پچ می کردند:

"کار،کارعلی است

محمدوفاطمه را جادو کرده..."


۲۶ فروردين ۹۱ ، ۲۳:۳۹ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام

اقیانوس

یک قطره اشک تو شد

اقیانوس آرام.

۲۶ فروردين ۹۱ ، ۲۳:۰۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

ام ابیها

فخرفروشی می کرد به فاطمه

که ام المومنین است.

زبانش بند امد وقتی شنید

محمد صدا میزند فاطمه را،

ام ابیها.

۲۶ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۵۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

جهیزیه

جهیزیه ساده ی فاطمه

شده بود سوژه ی منافقین...

زخم زبان می زدند علی را...

"این همه دختر

چرا این...؟!"

۲۶ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۱۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام