ترس

از مشکلات بزرگم این است :

می ترسم از انچه نباید بترسم

و نمی ترسم از آنچه باید بترسم!

مرگ

وسیله تصفیه گناه را  گویند مرگ!

سجده آخر

از مرکب که افتاد

مجروح و خونی

دیدند  مشتی خاک جمع کرد

پیشانی بر آن نهاده

"الهى! راضیم به رضاى تو...

این حسین با دل خدا چه می کند!!!

نوه

نوه  را بیشتر از فرزند دوست داشت

زیرا فرزند دشمن است""

و نوه دشمن فرزند!!!

......................................پی نوشت:

""«إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ»

قطره اشک

تمام قطره های باران

برابری نخواهند کرد

با قطره اشکی  بر حسین

خاکستر وجود

خاکستر وجود مرا گر دهى بباد             از اشتیاق، رو بره کربلا کند

 ملازمانى یزدى‏

مستحب

شام عاشورا

کوفیان نشسته آب خورند

تا مستحبی فوت نشود!!

متنفر

متنفرم از او

آنقدر دوستم داشت

که از خواب بیدارم نکرد...

قرآن

در قرائت قرآن ماند.

فراموش کرد

قرآن کتاب هدایت است!

مفاتیح

همان  کتابی

که آداب هر ماه در آن نوشته شده 

و پر ازادعیه ونماز است

ولی شوقی برای انجامشان نداریم را

 مفاتیح می گویند!