عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

انگشتر

انگشتر عقیقت

 چنان سفت بغل کرد انگشت تو را

که راهی نماند ،جز بریدن انگشت...!

۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۹:۰۴ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین لام

تنهایی

می خواست از تنهایی در بیاید...

به خودش پیامک می زد!

۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۹:۰۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام

نامه

نامه هایی

که برای آمدنت

انداختیم در چاه جمکران...

رکورد نامه های کوفیان را زد...


۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۹:۰۳ ۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین لام

دلنشین

هر چه بیشتر زخم می زدند

دلنشین تر می شد

مناجات های حسین

۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۹:۰۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام

چیزخور!

 آن همه جمعیت...

برای کشتن امامی که خود دعوت کرده اند

برایم قابل هضم نیست!!!؟

نکند کوفیان را "چیز خور" کرده اند...

۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۹:۰۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

فرات

وقتی قاتلینت ،دستانشان را می شستند...

حسابی از خودش، بدش آمد فرات...!

۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۹:۰۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

قذافی...


وقتی عصبانی می شویم

تازه می شویم مثل قذافی...!!
۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۹:۰۱ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
عین لام

خانه های ظلم!



با دهان کف کرده اش داد می زد

"خانه های ظلم را بسوزانید...!! "

داشت با انگشت اشاره

خیمه های حسین را

نشان میداد...


سند:

مظفری،تاریخ 228
۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۹:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

کویر

به حال و روز امروزش نگاه نکن،

روزی برای خودش

دریایی بوده این کویر...!

۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۸:۵۹ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عین لام

شهادت

به خدا می گفت حسین

"خدایا من می روم

تا تو بمانی..."

۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۸:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام