مامون وسیله بود.
خدا می خواست
ایرانی بی امام
رها نشود.
تجمل گرایی در حرم
مرا یاد آرزوهای کودکی
عبدالله بن زبیر می اندازد!
فرشته ها
دوره تقرب خود را
اینجا سپری می کنند
و ما اینگونه می بینیم
فرش ها بین صحن در برو بیا!
پی نوشت:
من دلم فرش می خواهد
فرش نمی کنی
این دل را؟
کودکان و بچه ها
زائران واقعی تو...
پس به حق بازی و
شادی و خنده و گریه هایشان
به ما هم نوازشی
یا امام رضا
در صحن جمهوری اسلامی می فهمیم
جمهوریت و اسلامیت را هم
از تو داریم.
به حرم
غبطه می خورم
ساخت و سازش
پایانی ندارد
ولی در من
مدتهاست که
کار خوابیده است
پروانه ایی
در کفش یک زائر
دخیل بست!
باغهای گل دیدند
کفشداری حرمت
قبله پروانه هاست.
یک عمر زور زدم
تا کسی نشکند مرا
امروز صبح
ایینه کاری های حرم
چه ساده
شکستند مرا....