به علی رو زد
تا پادرمیانی کند
علی با حواله زمینش بازگشت
مرد خوشحال می گفت:
علی جان تو نبودی عثمان زمینم را نمی داد
حالا علی در بین کشته های جمل راه می رود
پایش به او می خورد
مردی که به طرفداری عثمان کشته شده است...
به علی رو زد
تا پادرمیانی کند
علی با حواله زمینش بازگشت
مرد خوشحال می گفت:
علی جان تو نبودی عثمان زمینم را نمی داد
حالا علی در بین کشته های جمل راه می رود
پایش به او می خورد
مردی که به طرفداری عثمان کشته شده است...
کانون فتنه را باید از پا در آورد
وقتی با انگشت
اشاره کرد شتر عایشه...
و در نهروان روبه روی علی
و فاصله ایمان تا کفر چه نزدیک است!
گفتم چگونه وقتی داوود هم نبی بود هم حاکم!!!
و محرم نمی آید چون هست.
نگو محرم آمد
که محرم آمدنی نیست.
محرم همیشگی است.
و بدبختی ما
از انجا شروع شد که پنداشتیم
محرم یک دهه می آید و می رود.
محرم از کی هست شد؟
آیا تا به حال از خودت پرسیده ای؟
آری
از آن زمان که غدیر نیست شد.
غدیر را نیست کردندو ما نظاره کردیم.
وقتی غدیر فراموش شد
محرم برپا شد.
محرم عزای نادیده گرفتن غدیر است.
محرم عزای فراموشی غدیر!غدیر!غدیر!
صفورا
دختر شعیب بود همسر موسى
فریبش دادند و با وصی خدا جنگید
لشکرش یکصد هزار نفر
شکست خورد و شد اسیر
یوشع آزادش ساخت و فرمود:
در ان دنیا شکایت می کنم از تو به موسی
صفورا گفت
حتى بهشتی شوم خجالت می کشم در چهره پیغمبر خدا نگاه کنم
و چقدر این داستان شبیه داستان عایشه است بانی جنگ جمل!!
علم آدم را
فهم نوح را
زهد زکریّا را
هیبت موسى را
نظر کن به علىّ بن ابى طالب
پیامبر فرمود.