معصیت خدا
اینگونه آغاز شد
کسی رویروی او
ایستاد و گفت"من"
دارد دور من تاب می خورد
زبانش بیرون افتاده است
دارم صدای
له له زدنش را
می شنوم
ولی تمام کاری
که می کنم
یک چشمک است!
شیطان سردار وسوسه و
من سرباز نفسم!
شیطان
ادم تو بود
برای زمین زدن من
خدایا با ما هم?!
از تو دیگر
انتظار نداشتم
برای شیطان شدن
فقط کمی آزادی می خواست
و خدا با امر به سجدۀ ادم
به او داد این آزادی را
دلم
شده است
تنب کوچک و بزرگ
اصلا خود ابوموسی!
این روزها شیطان
ادعای مالکیتشان را دارد!