خدا دارد
رمان زندگی ام را
می نویسد!
مشتری پروپا قرصش خدا بود
که خودش را به شیطان فروخت!
مرگ امد
خواستگاری اش
بله را هم گرفت...
بی اجازۀ پدر و مادر و بزرگترها...
مرگ زینت پیری است!
فرمول حل مرگ،شهادت است!
خدایا دلم خراب شده است...
گارانتی دارد؟!
آخرین بار که خدا
دلش برایم تنگ شد
کربلایی شدم!