وسعت این
خلأ روحی
قدِّ خداست...
مثل همین نوشته ها
روزی خدا مرا
کپی می کند
آن دنیا...
کاش بی نام
باشم و
بی نشان...
کوفیان
برای تلافی
آن همه خوبی حسین
امدند کربلا
و هدیه های خود
یکی یکی
می برند
سمت قتلگاه...
تیرها
نیزه ها
سنگ ها
سه شعبه ها
هر چه بود در توانشان
کم نذاشتند برای حضرت خوب ها
و خوبی های کربلا...
اول زمینی که
ولایت را پذیرفت
مکه بود
خدا گفت باشد
پس کعبه
اینجا...
عوالم: ج 3:15 ص 224
آن روز،
روز غدیر بود...
راز گلستان شدنِ
آتش به ابراهیم
این است
بحارالأنوار: ج 37 ص 163.
عوالم: ج 3:15 ص 212 و 222.
شده ام
قتلگاه نمازهایم!
روزی پنج بار
به نیزه می زنم
سر هر نماز را....!
حالا که نخوردم
به هیچ دردت خدا
لااقل بگذار!
مورچه های قبرستان
شبی با شکم سیر
سر بر زمین بگذارند!