تا حرف شهادت می زنم
فرشته ها می زنند
زیر خنده
حق دارند تصادف
یا بیمارستان
سزای چون منی است
اما این که نشد پایان
باید انتهای قصه سرخ باشد
و الا بازی را
خراب می کنم خدا!
آمدی
تا رمضان
در نیمۀ راه
نماند!
به چه دلخوش باشم؟
اینجا تا کمی خوابت ببرد!
زنده به گورت خواهند کرد
باور نداری
چرتی بزن و ببین
که سور سات فاتحه را
جور کرده اند!
خدایا
دست گیری از
زمین خورده ها را
دوست داری!
باشد زمین می خورم
کو گناهی؟!
10 رمضان - وفات حضرت خدیجه کبری(س)
اینجا پرورشگاهی است به نام دنیا!
من اسباب بازی نخواستم
پول،امکانات،رفاه
سایه ات توجه ات نوازشت
لطفا بیا بابایم شو خدا!
پیشانی ام را
محکم به مُهر می فشارم
نه،خدا، نشد
در این سجده هم
تو را به خاطر نیاوردم!
چه بد شد ای خدا
دلم دوباره می تپد!
وای نگو دوباره عاشقی؟
من هنوز زخمی از
عشق های لحظه ایی!
پی نوشت:
سالهاست
عشق های من
مرده به دنیا می آیند!