تو را گذاشت کنار خودش خدا
تا به آینده بشر،امیدوار باشد
از بین تو و حاجتمان
هنوز هم حاجت به تو می چربد....!
این را گفتم
تا قید جمعۀ آینده را بزنی!
تازه فهمیدم باید گذشته را می ساختم
نه آینده را...
پی نوشت:
حیف !
چقدر دیر رسیدم به این حرفها...
حالا جز دسته گلی و شیشه ایی گلاب
برای شستن مزارت
کاری از دستم برنمی آید...!