خدایا
تو مرا فتح کن
قول میدهم
آوینی ات شوم و
راوی روایت فتح ات!
بی ربط هم نیست زیاد:
صبح/اتوبوس/هیات/حرکت
ظهر/طلاییه/روضه/مادر
خدایا
تو مرا فتح کن
قول میدهم
آوینی ات شوم و
راوی روایت فتح ات!
بی ربط هم نیست زیاد:
صبح/اتوبوس/هیات/حرکت
ظهر/طلاییه/روضه/مادر
مقصدش جنوب بود و شلمچه...
از اتوبوس پایش را بیرون نگذاشت
که خودش را در بهشت دید!
پی نوشت:
در پی واژگونی اتوبوس راهیان نور
جای خود را به پیرمرد داد.
پی بردم که ارزشش را داشت
این همه ایستادن
در انتظار اتوبوس