اصحابش
برای لبخند او
چه کارها که نکردند!
آن همه زخمها
مقدمۀ یک نظر
حسین بود!
اصحابش
برای لبخند او
چه کارها که نکردند!
آن همه زخمها
مقدمۀ یک نظر
حسین بود!
از خصائص اصحابش بود!
نه ما که با چرتکه و ماشین حساب
نذوراتمان را حساب می کنیم و بعد
به رخش می کشیم
در اولین گره!!
مرگ خود را
زنده بودن
پس از تو می دانستند
قبل از تو که رفتند
زنده ماندن
تا قیام قیامت حسین!
از اینجا بفهمیم که
اصحاب حسن
تا پای مبادله اش جلو رفته بودند!!
فقط برای چند کیسه!
قاتلین حسین را می دیدند!
و خدا که اصرار به خلقت داشت...
حسین و اصحابش را
ظهر عاشورا گفته اش را ثابت کرد
بعد از نماز حسین ،
مقابلش بر زمین افتاد
تیرها را شمردند
دیدند در حمایت از مولایش
13 تیر خورده است.
از نام ونشانش که بپرسی، می گویند:
سعیدبن عبدالله حنفی
تو جان کوفیان را بگیر
حسین و اصحابش با من...
و خدا خود قبض روحشان کرد!!
حسین دم جان دادن
سرشان را به روی دامن می گذارد
در میدان رفتند از هم سبقت می گرفتند.