خدایا
حس می کنم
اوج دوری ام از تو
در نمازست!
حتی وقت گناه
بیشتر حست می کنم!
خدایا
از اینکه
بین این همه ادم
مرا نگاه کردی
و دیدی
در لجنزار گناه
نگاهت نمی کنم
چه حسی به تو دست داد؟
چه تصمیمی برایم گرفتی؟
بی تعارف بگو
شایدتکانی خوردم.
واقعا اینها آرایش نیست!
وارد خیابان که می شوم
حس می کنم
وارد یک فیلم هالیوودی شده ام
و در محاصره زامبی ها و
خون آشام ها گیر افتاده ام
تیپ مردم
این روزها
اینگونه است!
اصلا هم
این غروب جمعه
دلم نگرفت!
این را گفتم
تا شاید پایانی باشد
به حس های وارداتی...!
زمین گلدان است
و من گل نیستم!
یک جای کار می لنگد
تو حس نمی کنی خدا؟!
و من گل نیستم!
یک جای کار می لنگد
تو حس نمی کنی خدا؟!
آخرین نظرات
-
۲۸ مرداد ۰۳، ۱۲:۲۷ - عطاملک | قرارگاه سایبریسلام ایام به کام دعوت می کنم برای ...
-
۶ مرداد ۰۳، ۱۴:۰۳ - ناشناسدهانشان شکسته باد .....
-
۲۷ تیر ۰۳، ۰۹:۴۹ - میرزا مهدیاحسنت
-
۲۸ خرداد ۰۳، ۱۵:۵۱ - هیپنو تیکاز او کنار بکشی الزاما زهیر خواهی شد؟!
-
۱۱ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۸ - عطاملک | قرارگاه سایبریجناب لاری زاده سلام روزه داریتون ...
-
۲۲ اسفند ۰۲، ۰۵:۴۲ - ماه زدهیه موسیقی می تونه برای یه نفر حلال باشه برای یه نفر حرام
-
۲۲ اسفند ۰۲، ۰۰:۲۰ - عسلسلام خوبه که
-
۱۳ اسفند ۰۲، ۲۰:۰۳ - ماه زدهشاید ایستگاه صلواتی اون صادقانه تر ...
-
۱۹ بهمن ۰۲، ۱۹:۳۵ - أنارستان ...تازه آدم میفهمه همه ی اون زخم ها و ناروها ارزشش رو داشت
-
۲۷ آذر ۰۲، ۰۴:۵۸ - عطاملک | قرارگاه سایبریسلام نوشته های کوتاهتان را ...