قبله از خجالت آب شد...
وقتی رو به قبله شد زهرا
گفتند "آمده ایم حلالیت!
دیه ات را می دهیم فاطمه، چند؟!
عیب ندارد محسن را هم حساب کن...!"
غربت به اوج رسید
وقتی که گفتی
"قبول ندارید
فرزندِ دخترِ
پیامبرتان هستم؟"
عباس و علی اکبر
دو بال حسین بودند...!
بالها را که بریدند
قلبش را نشانه گرفتند
یعنی علی اصغر را...!
مادر بزرگت فاطمه
تشییع می شوی...
تابوت قنداقه می شود و
تنها تشییع کننده ات
حسین {تنها ترین بابای عالم}