خلوتی می خواستم برای خدا
ولی چه شد که شد گناه
هنوز هم هاج و واج مانده ام!
خلوتی می خواستم برای خدا
ولی چه شد که شد گناه
هنوز هم هاج و واج مانده ام!
بدان چرا عاشقت شدم
عاشق شدم
تا برای خدا قربانی ات کنم!
هرشب در من مرور می شود
داستان های اسماعیل و ابراهیم
هر چه نعمت خدا داد
به اسم این و آن
خودم نوشتم.
و بدی و بلاها را
گردن خدا
خدا در بهشت
با سر تراشیده
مرا می چرخاند
و بعد تبعید می کند به جهنم
اخر قصه کاش اینگونه نبود!