خراب کرد مرا
با این قول و قرار
که می سازمت چند واحده...!
حالا من ماندم و
نخاله های ساختمانی
که نیمه شب ها
میهمانم می شوند!
از ان روز که همه چیز را
روی سر من خراب کردی!
با کلاه ایمنی ،تردد می کنم
میخواستم بگویم
خراب کن مرا
از نو بساز
دیدم در خراب کردن
خود استادم و
در ساختن تو استاد!
پس بسم الله!
که مبادا
از من عقب بیافتی!!!