حالا حالا مهمان این دنیا هستی...!
می گفت:امان از دست دنیا...
دنیا از خجالت سرش پایین بود و
می گفت امان از دست تو...
و مرگ هر لحظه ممکن است از راه برسد...
به ایستگاه دل نبند.
وقتی به تنهایی علیه دنیایی بت پرست قیام می کند
برزخ و محشر می شود کلاس امام شناسی!
در زندگی اختیارش دست دیگران بود.
می گفت:خواهش می کنم اختیار دارید...
و بی اختیار از دنیا رفت.
به همین سادگی
و اسیر از دنیا می رود!
قصه تلخی دارد
این انسان...