چرا سیاه می پوشیم؟
خدا
درب قفس جسم را
باز می کند
روح عزیزی می پرد!
قفس را خاک می کنند!
و یا به عبارت دیگر
بعد عمری زندگی
طلاق گرفتن این دو را
مرگ گویند!
تا آن روز که تصمیم گرفت.
بدمد در ما از روح و
چنین کرد و بعد
دعوا شد بر سر رنگهایمان
که خدا دلخور
مداد رنگی ها را وسط معرکه انداخت و گفت:
"رنگ کردنش با خودتان..."
بیداری روح...
روحی که
شبها پرسه می زند
گاه در ملکوت...
بیشتر تر هم گیرِ
هضم وعده های افطار و مابعدش...!!
بماند خیلی وقت ها هم
به پشت پلک زل می زنم
تصویری سیاه سیاه!!
زمین را سفت چسبید...
روح از آن جدا می شود!
به من حق بده
که از هم
جداییم!