خدا،دل در دلش نیست
امروز مهمان ویژه ایی دارد از زمین...
زهرا با کفنی خون آلود...!
خدا،دل در دلش نیست
امروز مهمان ویژه ایی دارد از زمین...
زهرا با کفنی خون آلود...!
خودش را انداخت روی زمین و گفت
"برای بردن علی
باید از روی من رد شوید...."
نامردها بعد نیشخند گفتند:
"چه بهتر...!"
روز درخت کاری
مرا یاد روزی انداخت
که خدا ما را کاشت در زمین!
و شاید هر فرشته
یک نهال انسان
کاشته باشد!