زنگ خانۀ خدا را می زنم
و قبل از باز شدن در
آنجا را ترک خواهم کرد
و از من به یادگار خواهد ماند
"خدایا
جان تو و
جان این دل"
زنگ خانۀ خدا را می زنم
و قبل از باز شدن در
آنجا را ترک خواهم کرد
و از من به یادگار خواهد ماند
گوشی که زنگ خورد
نام تو بود!
قلبم داشت می ایستاد!
با عجله جواب دادم
من مثل این گداها نیستم
که زنگ تمام خانه های کوچه را می زند
تا شاید یکی در را باز کند
من فقط درب خانۀ شما
بست نشسته ام!