هبوط سهم تو شد
سقوط سهم من...
و این وسط همۀ تقصیرها
گردن "عدالت" افتاد!
ملخک قلبم از کار می افتد
و بر فراز اقیانوس بی مهری ها
تنها جزیره ی تو ،به چشم می اید
فرود اضطراری بر دامانت
استجابتِ ُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا
سقوطمان است!
و من مثل این برگهای زرد
سقوط می کنم آنهم آزادش
فقط به عشق اینکه
زیر قدمهایت باشم
در سراشیبی سقوط...
هُل نکن مرا !!
می خواهم از تک تک لحظات
لذت ببرم!
صعود به آن همان سقوط بود!
والشمرجالس علی صدرک.
خدایا او برای تو ره طی نمی کند ولی این چنین...
برای من بالای قله ایستاده ای و دست تکان می دهی
و باز من سقوط...
برای اینکه ثابت کند
پول ارزش ندارد
ارزش پول کشور را
در سراشیبی سقوط قرار داده است.
که برگهایش یکی یکی می ریزد
عشق های دیروزم
یکی پس از دیگری
سقوط می کنند
و بعد صدایشان را
زیر پای عابران می شنوم...