مسابقه بود
بین بزرگی گناه سقیفه و
بزرگی و عفو تو
انها بردند خدایا
مگر نه?!
مسابقه بود
بین بزرگی گناه سقیفه و
بزرگی و عفو تو
انها بردند خدایا
مگر نه?!
علی پیامبر را
غسل می داد
که صدای تکبیرِ
بیعت با ابوبکر
از سقیفه
بلند شد.
همان تکبیری
که در کشتن حسین هم
سر داده شد.
انگار مسابقه گذاشته باشند
در یک چشم به هم زدن...
خانۀ زهرا شد گم
بین کوهی از هیزم...!
و بعد سکوت محض و
نیشخندی مملو از کینه و نفرت
آتش را به جان درب خانه انداخت...
بعید نیست
شیطان از دیدن این همه
سرش را پایین انداخته باشد
از خجالت...!
در انحراف
از شیطان هم
پیشی گرفتند...
آری در سقیفه بود
که شیطان گفت
"بنی ادم کمی یواش تر
تا ما هم برسیم...!"
جشن پیروزی ابوبکر در کودتا را
درب خانه علی برگزار می کنند
تا با چند شعار و تحریک مردم
زمینه هجوم به خانه را فراهم کنند...!