هیچ وقت
نا امید نشو
عاشورا
رویارویی امید
با ناامیدی بود
انان که ناامید بودند
بر سینه امید نشستند و خلاص!
زهرا با شرمندگی می گفت:
هدیه ناقابلی است علی
صورت،سینه،بازو...
سرزمین سینه ات
زیر تیرو ترکش
تازیانه ها...
میخ نه
بمب بود!
انفجار استخوان
سینه ات گواه
ادعاست...
در سلام بر تو
دست را بر سینه می گذاریم
تا قلب از جایش کنده نشود!!!
معمار نجف...
قبری برای علی کَنده
روی سینه اش...!
(مضمون روایت از امام صادق)
خود را روی زمین می کشد...
تو بخوان سینه خیز!
شاید می خواسته خود را برساند
کنار علی اکبرش
حسین!