وقتی حتی غلاف شمشیرها شیر شدند...!
ذوالفقار چقدر خجالت کشید!
پی نوشت:
قنفذ!
وقتی حتی غلاف شمشیرها شیر شدند...!
ذوالفقار چقدر خجالت کشید!
پی نوشت:
قنفذ!
ساحری را اجیر کرده بود هارون
جسارت کند به امام
کاخ را روی سرش گذاشته بود با قهقهه هایش
و لحظاتی بعد،
بیهوش بر زمین افتاد هارون!
چرا که حجت خدا
به عکس شیر روی پرده، اشاره ای می کند
وساحر در خونش دست وپا می زند!
سند:
المناقب جلد 4 ص 300