"چه کسی حاضر است
انتقام خون حسین را بگیرد،
پس از سالها صبرودردوانتظار؟!"
دستش را بالا برد
گفت "من!"
و خدا منتقم نامیدش!
"چه کسی حاضر است
انتقام خون حسین را بگیرد،
پس از سالها صبرودردوانتظار؟!"
دستش را بالا برد
گفت "من!"
و خدا منتقم نامیدش!
حسین را آنگونه می کشند
و خدا فقط نظاره می کند...
خوبان در بلاها صبر کردند
و او در بلاها خوش بود!!!
وصف لبهای عقیقت خواندنی ست
خاطرات با تو بودن ماندنی ست
صبر من گشته تمام از دوری ات
زندگی بی تو فقط جان کندنی ست