عین لام

کوتاه نوشته هایی به کوتاهی عمر..

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عمو» ثبت شده است

بغض حسین

سکینه
سراغ عمو را
از بابا گرفت
تا بغض حسین بشکند
او باید گریه می کرد!
۲۳ مهر ۹۳ ، ۱۶:۵۳ ۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عین لام

بیا

بعد ان همه اصرار
نگفت "برو" قاسم
آغوشش را باز کرد و گفت "بیا" عمو
بیا خداحافظی کن!
۱۴ آبان ۹۱ ، ۰۰:۳۷ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
عین لام

خجالت

با عمود

صورتش را

از سکینه پوشاند!

۰۴ مهر ۹۱ ، ۲۱:۲۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

فقط

بابا      فقط علی

مادر     فقط زهرا

برادر     فقط حسن

خواهر   فقط زینب

عمو     فقط عباس

عمه     فقط رقیه

دایی    فقط حسین


۰۳ مهر ۹۱ ، ۱۴:۵۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عین لام

عمو

عمو فقط عباس است!

این پورنگ واژه ی عمو را

لگدمال کرده است.

نه؟!


۰۲ مهر ۹۱ ، ۱۴:۴۲ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
عین لام

حمزه

سراغ حسین امدند

با تجربه ی سلاخی عمویش حمزه!!

۰۱ مرداد ۹۱ ، ۲۳:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام

امام و ماموم

می دانست عمو رفتنی است زیر سم اسبان...
 قاسم هم اقتدا کرد پیشاپیش...
۳۰ بهمن ۹۰ ، ۱۵:۲۳ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عین لام