حواسش اصلا
به آتش درب نبود
زهرا می سوخت
از آتش غربت علی...
غربت به اوج رسید
وقتی که گفتی
"قبول ندارید
فرزندِ دخترِ
پیامبرتان هستم؟"
قلم کنند دستانش را
تا روایت غربت حسین نوشته شود...!
میگفت "قلم از من
دواتش قنداقه ی
علی اصغر...!!
با اینکه پول سفرش به بغداد را هم
امام حساب کرده بود.
پرسیدم "کیست این فتنه گر؟"
گفتند برادر زاده ی امام کاظم!!
...پی نوشت...
برادر زادگان حسین
پیشمرگش می شوند
وبرادر زاده ات
تدارک می بیند
قتل تو را
.................................سند:
کافی ج 1 ص 485
به خیمه ها بیاورد
از اینجا/ غربتت/ معنا می شود/ حسین.
از اینجا که صدای شیهه ی اسبی /به گوش می رسد...