عشق را
قربانی می کند.
بدان چرا عاشقت شدم
عاشق شدم
تا برای خدا قربانی ات کنم!
هرشب در من مرور می شود
داستان های اسماعیل و ابراهیم
ابراهیم فقط
غبطه می خورد
وقتی علی
عزیزتر از
هاجر و اسماعیل را
برای خدا
قربانی می کرد.
ابن زیاد می آید
و کوفیان دوباره یادشان می افتد
که بدجور شیفتۀ دیکتاتوری اند!
کابوس "انتخابی" که ارمغاناین گوسفندها...
نذر کرده اند تا دهۀ اول محرم
پای تکیه ها و دسته های عزای تو
قربانی شوند...
بهترین قربانیان خود را
کربلا بیاورند
حسین علی اکبر آورد
کوفیان حسادت کردند!!
و قصه هابیل و قابیل تکرار شد!