داعش نگاه تو و
قلب من موصل!
قلب علی بودی و
میخ در سه شعبه!
درب نیم سوخته
حرمله شده بود?
یا لگد عمر?!
گوشی که زنگ خورد
نام تو بود!
قلبم داشت می ایستاد!
با عجله جواب دادم
عباس و علی اکبر
دو بال حسین بودند...!
بالها را که بریدند
قلبش را نشانه گرفتند
یعنی علی اصغر را...!
خواهش می کنم
از قلبم عقب نشینی نکن
من مستعمره ی تو بودن را دوست دارم.
آزادی من یعنی در اشغال تو بودن!