قرار بود روزی
به توحید برسیم
اما امروز فقط
نام کوچه و
مدرسه هایمان
توحید شده است
این همه کشور
این همه شهر
این همه کوچه
این همه مدرسه
این همه کلاس
چطور ما باهم همکلاسی شدیم!؟
هنوز باور نداری
کسی دارد سربه سرمان می گذارد؟!
آن بچه مدرسه ایی
که منتظر زنگ تفریح است...
منتظر ظهورت بودم!
ممنون
مدرسه خراب شد
و امتحانات شهریور کنسل...
امضا از طرف
بچه های زلزله زده ی اهر
از نامش پرسیدند
می گفت :
محمدبن عبدالله