باید زودتر رفت و
هیئت را آب و جارو زد
مادرش شبهای جمعه
بعدشش گوشه
مهمان روضه هاست
باید زودتر رفت و
هیئت را آب و جارو زد
مادرش شبهای جمعه
بعدشش گوشه
مهمان روضه هاست
خدا،دل در دلش نیست
امروز مهمان ویژه ایی دارد از زمین...
زهرا با کفنی خون آلود...!
دیشب گشتی در شهر زدیم
و کاش که نمی زدیم!
چقدر میمون نوروزی دیدیم
در کنار مهمان های نوروزی...!
دخترکان زشت رویی که به زور
هزارویک قلم آرایش هم
هنوز دیدنشان کفاره دارد!
و ضرورتا هم مصرف قرص ضدتهوع...!
و پسرکانی که افتخارشان بیرون انداختن
کمی از زیرترین لباسشان است!
و چشمانی که از چشمه های شهوت سیراب می شوند...
داریم به کجا می رویم؟!
سازوموسیقی و گناه و اختلاط
جا را برای خدا هم تنگ کرده بود!
به کارون حق می دهم خشک شود!
دیشب فهمیدم
خدا در این شهر
احساس خفگی می کند!
قبل از تولد
و بعد از تولدش
خدا مهمان می کند
همه را
پی نوشت:
به مناسبت میلاد امام حسن(ع)