چقدر مظلومی تو
که پایان مهمانی تو را
جشن می گیرند!
دستم را می کشد
"بمان ،آفرین"
و من که خوشی زده زیر دلم...
با دلخوری می گویم
"بس است مهمانی...!"
نهایت مهمانی سه روز است
پس داستان این سی روز مهمانی چیست
خدای من؟!
گفتم دست خالی،زشت است
مهمانی رفتن!!
دست پُر آمده ام
دستی پُر از گنـاه
چشمی پُر از امیـد
بمانم یا برگردم؟!؟