نامه نوشتند
بیا تا اخر ایستاده ایم!
راست می گفتند کوفیان
تا آخرش ایستادند و
کشتن امام زمانشان را
نظاره کردند!
نامه نوشتند
بیا تا اخر ایستاده ایم!
راست می گفتند کوفیان
تا آخرش ایستادند و
کشتن امام زمانشان را
نظاره کردند!
زنگ خانۀ خدا را می زنم
و قبل از باز شدن در
آنجا را ترک خواهم کرد
و از من به یادگار خواهد ماند
حتما یادت باشد
نامه های عاشقانه بنویسی
شومینه اتاقم فقط اینگونه روشن می ماند!
وقتی نقل و انتشار روایات پیامبر را غیر قانونی اعلام کردند
حمله به سینه ایی که پر از حدیث محمد بود
برای حکومت کودتا، از نان شب هم واجب تر شد!
و این راز شکستن سینۀ زهراست!
هیچ گاه به دستت نرسید.
چرا که عاشقت شده بود،
آن پیرمرد پستچی...
می دانستم حضوری نمی توانم
دست به قلم شدم،همه را نوشتم
به سمت خانه اش حرکت کردم
ترافیک از چند خیابان انطرف تر
ازدحام جمعیت و مشتاقانش
نا امید کناری نشستم که ناگهان
کسی صدایم زد
و نامه ای به دستم داد
باتعجب باز کردم
خدای من
جواب تمام سوالاتم بود
پایین نامه مهرش را زده بود
علی بن موسی الرضا!