تاریخ...
دفتر نقاشی خدا !
تا آن روز که تصمیم گرفت.
بدمد در ما از روح و
چنین کرد و بعد
دعوا شد بر سر رنگهایمان
که خدا دلخور
مداد رنگی ها را وسط معرکه انداخت و گفت:
"رنگ کردنش با خودتان..."
اصرار داشتند بدانند
رابطه ی من با تو چه شکلی است...
نقاشی که تمام شد
همه دیدند "باتلاقی" کشیده ام!!