بعد مرگ
شکم این بچه گنجشک ها را سیر کنم
شرف دارد، تا این که سروکارم بیفتد
به مورچه های قصاب قبرستان...!
بعد مرگ
شکم این بچه گنجشک ها را سیر کنم
شرف دارد، تا این که سروکارم بیفتد
به مورچه های قصاب قبرستان...!
که با تارهای خویش
خودکشی کرده بود...
اما گنجیشک ها در جلسات شورای حل اختلاف گفتند
"او قربانی دامی شده است
که برای دیگران پهن کرده..."
....خوابهایی که در بیداری می بینم:
.............
کلاغها سنتی می خوانند و بلبلها رپ!
کبوترها زاغ سیاه همسایه را چوب می زنند!!!
خروسی که گردنش را شش تیغ کرده
و با ساک nike اش باشگاه بدنسازی می رود!!
مرغ هایش برای جوجه اردک زشت اس I Love You می فرستند...
در جشن فارغ التحصیلی گنجشکها،
گربه های فراری و مشروب سرو می شود
طاووس کچلی که سیگار از دهانش نمی افتد
و روی بازویش خالکوبی کرده "رفیق بی کلک مادر" !!
هرشب با لاشخوری می خوابد...
مرغ عشقی درخواست طلاق داده
و برای چندین بار "سقط تخم" کرده است
تا مبادا اندامش بهم بخورد!!
.....................
خوابهای پریشانی است نه؟!