این گوسفندها...
نذر کرده اند تا دهۀ اول محرم
پای تکیه ها و دسته های عزای تو
قربانی شوند...
این گوسفندها...
نذر کرده اند تا دهۀ اول محرم
پای تکیه ها و دسته های عزای تو
قربانی شوند...
حسابی دل تنگ شده بودند برای آن روزها...
روزهایی که باخوبی وخوشی،همه باهم زندگی می کردند
روزهایی که حتی گوسفندان در کنار گرگ ها خوش بودند!!!
سرش پایین بود دنبال علوفه
می خورد و می گشت و باز
سرش پایین بود
رفت زیر کامیون!
آقای گوسفند