خدایا
چشمی تر بده
تا پر نکشد
یادت!
خدایا عذر یادت را که خواستم
دلم شد طویله کینه و شهوت!
چقدر لجم می گیرد!
وقتی یادم می افتد
خودت را از من گرفتی و
خودم را به من دادی!!
بقیع را خودش چید
می خواست
تا آخر عمر
با یاد عمۀ سه ساله
خرابه نشین باشد باقر